شعر (آواز روح)

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اشک

 

خبر آوردند

دیشب,

برای غریبگیمان گریسته ای.

اشکهایت را دور نریز.

مهتاب نیمه شب,

وقتی عشق تب کرده بود و جنون پرستارش بود,

اشکهایت را در ازای پیوند انتظار و نگاه

معامله کردم با خدا.

در رسم بازار زندگی ,

سهم پروانه از مرگ

اشک شمع بود

و

من در این بازار,

اشکهایت را

با گناه لحظه ای نگاه,

چه ارزان فروختم.

قسم به امید,

قسم به یگانگی خداوند باد و بید

تا ابد

به رغم دلدادگی

به رسم پروانگیت وفادار خواهم ماند